دوره گردی

شغل شریفی است دوره گردی
برای منی که از صبح در این کافه نشته ام
تا خاطرت را دوباره به خاطر آورم.

علیرضا حمدی پناه

13/ مهرماه/1389

9 دیدگاه »

  1. سعیده Said:

    من گاهی اوقات مجبورم
    به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
    چقدر خیالش آسوده است
    چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
    چقدر …

    .
    هميشه شعرهاتو دوست دارم علي
    مرسي ازت
    كتاب يادش نره
    حتما يادش نره
    بهش بگو

    • ahmadipanah Said:

      همیشه لطف داری.
      میگه کتابش فراموشش شده دوباره

  2. میثم Said:

    درود بر فخرالشعرا
    چگونه ای؟

    • ahmadipanah Said:

      درود بر مرد روزهای سخت.ما بس پوستمان دارد کلف میشود در اینجا .شما اوضاع پوستتان چگونه است در آنجا

      • میثم Said:

        بعضی وقتا می کنه، ولی خوب می چسبونمش دوباره
        از مرطوب کننده استفاده کن
        جواب میده

      • ahmadipanah Said:

        مرطوب کننده های اینجا از کارخانه های ؛پالایشگاه بنزین شده رد می شوند.کیفیتشان پایین اومده.
        رندی هم که جای خودش را دارد این روزهایی که نیستی

  3. دوریس Said:

    دلم قهوه ی تلخ میخواهد مهمانمان نمی شوی دوره گرد!

  4. maziarworld Said:

    بگرد تا بگردیم
    در خانه ی اشعار احمدی پناه
    زعاشقان کافی شاپ در پناه
    سوته دلان دل به گرداب زدند
    مردمان اشک به گرداب زدند
    بوی قهوه که در مشامت پیچید
    دلسوخته دود عاشقی بود

  5. سمیرا Said:

    و از آن شریفتر
    فکر توست…


{ RSS feed for comments on this post} · { TrackBack URI }

برای دوریس پاسخی بگذارید لغو پاسخ